نيز، به گواهى خواهند آمد.
(اى ابوذر!...
هيچ كس نيست كه در قطعه زمينى ، پيشانى بر خاك سجود بگذارد؛ مگر آنكه آن زمين ، روز قيامت به نفع او گواهى مى دهد.
هيچ منزل و ماءوايى نيست كه جمعى در آن فرود آيند؛ مگر آنكه آن منزلگاه ، آنان را لعن مى كند يا برآنان درود مى فرستد (به تناسب عملشان در آنجا....)
اى ابوذر!...
هيچ صبح و شبى نيست و هيچ قطعه زمينى نيست ؛ مگر اينكه به همسايگانش ندا مى دهد:
آيا كسى بر تو گذشت كه خدا را ياد كند؟
آيا كسى از تو عبور كرد كه در سجود براى خدا، پيشانى بر تو نهد؟
برخى گويند: آرى . بعضى گويند: نه ! سرزمينى كه جواب مثبت دهد، احساس فراخى وانبساط مى كند و خود را از زمين مجاور، برتر مى بيند...) (41)
اگر انسان ، در هر جا كه هست ، توجه داشته باشد كه روزى زمين و زمان ، فضا و محيط، به نفع يا ضرر او شهادت خواهند داد، حال و وضع ديگرى خواهد داشت . اين احساس ، مانع بسيارى از خطاها و گناهان مى شود.
(اى ابوذر!...
وقتى مؤ منى از دنيا مى رود، زمين چهل روز بر او مى گريد) .(42)
آرى ... در احساس مكتبى اهل ايمان ، تمام كائنات ، از شعور خاصّ خود برخوردارند. همه آنچه در زمين و آسمانند، تسبيح گوى ذات پاك الهى اند، هرچند ما زبان تسبيح گويشان را نفهميم .
تسبيح گوى او نه بنى آدمند و بس
|
هر بلبلى كه زمزمه بر شاخسار كرد. |
نظرات شما عزیزان: